بن سلمان به دنبال ترور یک منتقد سعودی در کانادا بود
تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۷۸۸۹۳۰
شبکه «سیانان» خبر داده که به بیش از ۴۰۰ پیام «جمال خاشقچی» در پیامرسان «واتس اپ» (WhatsApp) دسترسی پیدا کرده که با نگاهی به آنها مشخص میشود که «محمد بن سلمان» به دنبال هدف قرار دادن یک منتقد جوان سعودی مستقر در کانادا بوده است.
طبق این گزارش، خاشقچی این پیامها را برای «عمر عبدالعزیز» منتقد و فعال حقوق بشر عربستان سعودی فرستاده که در مونترال کانادا در تبعید به سر میبرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سیانان نوشت: «انتقادهای جمال خاشقچی در نوشتههای علنی و عمومی او درباره عربستان سعودی و محمد بن سلمان ولیعهدش، کاملا با دقت و بررسی شده بود اما در محافل خصوصی این روزنامهنگار و ستوننویس واشنگتن پست مانعی در برابر خودش برای انتقاد ایجاد نمیکرد».
بنا بر گزارش این رسانه آمریکایی، «شاید با نگاهی به پیغامهای جمال خاشقچی در واتس اپ، سرنخهای جدیدی درباره قتل او به دست آید».
عمر عبدالعزیز ۲۷ ساله، پیغامهای رد و بدل شده بین او و خاشقچی در این پیام رسان را در اختیار سیانان قرار داده است.
عمر عبدالعزیز
خاشقچی در بخشی از این پیامها، ولیعهد عربستان سعودی را «دیو» و «پک من» (pac-man) میخواند. پک من نام یک بازی رایانهای است که در آن برای پیروزی، شخصیت اصلی این بازی باید دائما دهانش باز باشد و هرآنچه بر سر راهش است را ببلعد.
به گزارش سیانان، بر اساس پیغامهای خاشقچی که حامی متن، تصویر و فیلمهای زیادی است، یک موضوع کاملا روشن است و آن، نگرانی شدید درباره مواضع ولیعهد و خشونت او است.
خاشقچی در یک پیام خود در ماه می نوشته بود: «او هر چقدر قربانیان بیشتری میبلعد، تعداد بیشتری قربانی طلب میکند».
این پیغام خاشقچی بعد از دستگیری گروهی از فعالان حقوق بشر در عربستان سعودی به دستور محمد بن سلمان ارسال شده است.
او همچنین نوشته بود: «این دستگیریها موجه نیستند و به نفع او نیست، اما حاکم مستبد هیچ منطقی ندارد و فقط زور و سرکوب را میشناسد و میخواهد این را به فعالان نشان دهد. او شبیه به دیو پک من است، هر چه بیشتر قربانی ببلعد، خواهان بلعیدن تعداد بیشتری است. من متعجب نخواهم شد که این سرکوبگری شامل آنهایی خواهد شد که در حال تشویق او هستند».
«عمر عبدالعزیز» از جمال خاشقچی سوال کرد: «آیا احتمال این وجود دارد که وقتی او شاه شد، این افراد را به نشانه ترحم و بخشش عفو کند؟».
خاشقچی در جواب به این سوال در واتس اپ نوشته است: «منطق اینطور حکم میکند اما من دیگر هیچ ایمانی به تحلیل ذهن این مرد با منطق ندارم».
خاشقچی و عبدالعزیز در پیامهای تقریبا روزانه از اکتبر ۲۰۱۷ تا آگوست ۲۰۱۸ در حال تبادل نظر درباره طرحهایی به منظور ایجاد یک «ارتش الکترونیکی» برای جوانان در عربستان سعودی برای مقابله با پروپاگاندای حکومتی در شبکههای اجتماعی بودند.
عمر عبدالعزیز در صفحه توئیتر ۳۴۰ هزار دنبالکننده (فالوئر) دارد.
این دو منتقد عربستان سعودی در مکالمههای خود درباره یک ابزار تهاجمی موسوم به «زنبور عسل سایبری» به منظور ایجاد پرتالی برای مستند کردن نقض حقوق بشر در عربستان سعودی و همچنین ابتکاری برای تولید فیلمهای کوتاه موبایلی صحبت کردند.
عبدالعزیز گفت: «ما پارلمان نداریم و فقط توئیتر را داریم. اما توئیتر ابزاری است که آنها (حکومت عربستان سعودی) هم دارند و از آن برای جنگیدن و انتشار شایعاتشان استفاده میکنند. به ما در توئیتر حمله شده و مورد اهانت قرار گرفتهایم و به دفعات زیاد مورد تهدید قرار گرفتهایم و به خاطر همین ما تصمیم گرفتیم که کاری بکنیم».
در بخشی از طرح او و خاشقچی برای مقابله با پروپاگاندای حکومت عربستان سعودی، ارسال سیم کارتهای خارجی برای منتقدان داخلی مورد بررسی قرار گرفت تا به گفته آنها با این کار، منتقدان داخلی بدون اینکه ردیابی شوند در توئیتر مطالب خود را منتشر کنند.
بخش دیگر از طرح مدنظر آنها، جلب کمکهای مالی بود و خاشقچی در یکی از پیغامهایش به عبدالعزیز قول داد که ۳۰ هزار دلار از حامیان مالی کمک جذب کند.
خاشقچی در یک پیام نوشته بود: «من برای جلب کمک مالی تلاش خواهم کرد، ما باید کاری بکنیم».
عبدالعزیز یک ماه بعد از این پیام خاشقچی به او خبر داد که ۵۰۰۰ دلار کمک مالی به او رسیده است.
این فعال منتقد عربستان سعودی اوایل آگوست به خاشقچی خبر داد که ماموران حکومتی با او تماس گرفته و گفتهاند که آنها از طرح آنلاین مشترکش با خاشقچی اطلاع دارند.
خاشقچی از عبدالعزیز سوال کرد که «آنها چطور اطلاع یافتند؟» و او در جواب نوشت: «شاید یک شکاف و مشکلی وجود داشته باشد».
جمال خاشقچی در جواب به عبدالعزیر نوشت: «خدا به ما کمک کند».
عبدالعزیز در مصاحبه با سیانان گفت: «جمال (خاشقچی) اعتقاد داشت که مشکل، محمد بن سلمان است و او گفت که این بچه باید متوقف شود».
خاشقچی در یکی دیگر از پیغامهایش برای عبدالعزیز نوشت: «عمر! امیدارم که حالت خوب باشد. ان شاءالله خدا صدای ما را بشنود و ملت ما از این مخمصه نجات یابد».
عمر عبدالعزیز بعد از تماسهای ماموران حکومتی عربستان سعودی، در مونترال با آنها دیدار کرد و آن دو مامور خودشان را «عبدالله» و «مالک» معرفی کردند.
عمر عبدالعزیز به سیانان خبر داد که گفتوگوهای انجام شده در این دیدار را ضبط کرده بود.
یکی از این دو مامور سعودی به او گفت: «ما با پیغام شخص محمد بن سلمان و تضمین او برای شما به اینجا آمدیم. اگر سعود القحطانی خودش اسم شما را بشنود فورا شما را خواه شناخت و میتوانید مستقیم با شاهزاده محمد (بن سلمان) دیدار کنید».
سعود القحطانی مشاور دربار و از چهرههای نزدیک به محمد بن سلمان بوده که درباره نقش آفرینی او در قتل خاشقچی جنجالهای زیادی ایجاد شده است.
یکی از این دو مامور اعزامی از ریاض به مونترال، به عمر عبدالعزیز پیشنهاد داد که به سفارت عربستان سعودی در کانادا برود و برخی کارهای اداری را انجام دهد.
عمر عبدالعزیز پیشنهاد این مامور اعزامی عربستان سعودی به او را با خاشقچی در میان گذاشت اما وی توصیه کرد چنین کاری نکند و به سفارت نرود.
عبدالعزیز به سیانان گفت: «او (خاشقچی) به من گفت که (به سفارت) نروم و فقط با آنها در اماکن عمومی دیدار کنم».
توصیه خاشقچی به هموطن در تبعیدش در حالی انجام شد که خود او دهم مهرماه برای انجام کارهای اداری به کنسولگری عربستان سعودی در استانبول رفت و در آنجا توسط توسط تیم ترور اعزامی ریاض کشته شد و تا به امروز هنوز خبری رسمی درباره اینکه چه بر سر جسد او آمده، منتشر نشده است.
در دو ماه اخیر گزارشهای مختلفی درباره جسد خاشقچی منتشر شده و برخی رسانههای ترکیهای گمانهزنیهایی درباره مثله شدن، نابودی جسد با اسید و حتی انتقال تکه هایی از جسد او به عربستان سعودی مطرح کردهاند.
طبق گزارش سیانان، آخرین باری که خاشقچی واتس اپ خود را چک کرد، دوم اکتبر(دهم مهر) بود یعنی همان روزی که به اذعان دادستانی عربستان سعودی او در کنسولگری ریاض در استانبول مثله شده بود.
منبع: افکارنيوز
کلیدواژه: کانادا حقوق عربستان سعودی عربستان واشنگتن پست رسانه قتل بازی خشونت حقوق بشر ذهن توئیتر نقض حقوق بشر دلار مصاحبه چک چک دلار سیم کارت کانادا نقض حقوق بشر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۷۸۸۹۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای یک مناسبت جدید و مهم در تقویم عربستان
سلطان العمر پژوهشگر مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه هاروارد در نشریه «نیو لاینز» نوشت: ۲۲ فوریه مصادف بود با پنجمین سالگرد یک مناسبت جدید در عربستان سعودی تحت عنوان روز تاسیس که طی سالهای اخیر در تقویم این کشور گنجانده شده است. این مناسبت که بر اساس حکم پادشاه عربستان در سال ۲۰۱۹ ایجاد شد، گرامیداشت «آغاز سلطنت امام محمد بن سعود و تاسیس اولین دولت سعودی» در سال ۱۷۲۷ است.
به گزارش انتخاب، بر خلاف روز ملی عربستان، که در آن ایده سیاسی اتحاد و تشکیل دولت معاصر عربستان در سال ۱۹۳۲ جشن گرفته میشود، روز تاسیس ۲ کارکرد اصلی دارد: گرامیداشت یک افسانه سیاسی و پاک کردن یک افسانه دیگر. این روز بزرگداشت این روایت تاریخی است که دولت معاصر سعودی سومین دولت در طی ۳ قرن متوالی در شبه جزیره عربستان است. این مناسبت همچنین این روایت سیاسی را که اولین دولت سعودی پس از انعقاد پیمانی بین محمدبن عبدالوهاب، موسس جنبش وهابی و محمد بن سعود در ۱۷۴۴ تشکیل شد رد میکند. با انتخاب سال ۱۷۲۷ به عنوان سال آغازین اولین دولت سعودی به جای سال ۱۷۴۴، روز تاسیس به دنبال جایگزین ساختن وهابیت در روایت سیاسی سعودی است.
برای بسیاری از متخصصان و تحلیلگران عربستان، زدودن روایت وهابی یک اقدام عمیق و رادیکال تلقی میشود. نگاه پذیرفته شده قبلی این بود که از ۱۷۴۴، دولت سعودی همواره به عنوان تنها محافظ و گسترش دهنده وهابیت برای خود مشروعیت قائل بوده و اینکه اقتدار سیاسی در عربستان سعودی بین خانواده سلطنتی آل سعودی و نخبگان مذهبی وهابی تقسیم شده است. بر اساس این نگاه، با کنار گذاشتن وهابیت، دولت سعودی یک منبع اصلی مشروعیت را از دست میدهد و به شرکت تاریخی خود با نظام مذهبی پایان میدهد.
اما نگاهی دقیقتر به نحوه تاسیس دولت معاصر سعودی نشان میدهد که این داستان که دولت سعودی با اتکا به وهابیت به خود مشروعیت بخشیده، گزارهای نادرست است. پادشاهی سعودی نه از طریق وهابیت بلکه با تکیه بر یک سنت هنجاری ترکیبی که شامل دو عنصر عربیت و سلفی گری بود مشروعیت یافته است.
اولین گام در فهم نحوه مشروعیت یافتن دولت معاصر سعودی در طی دوره تشکیل این است که به این نکته واقف باشیم که نخبگان حاکم آن دولت در آن دوران مردانی از آخرین نسل عربهای عثمانی بوده اند. این نسل به گفته ویلیام کلیولند، بین سالهای ۱۸۷۰ تا ۱۸۹۰ متولد شده بود و اعضای آن در دوران اواخر امپراطوری عثمانی آموزش دیده و صاحب مشاغل گوناگون شده و برای آینده برنامه ریزی کرده بودند.
با پایان جنگ جهانی اول، امپراطوری عثمانی از هم پاشید و بسیاری از اعضای این نسل نقشی محوری در تاسیس خاورمیانه پساعثمانی ایفا کردند. در مورد عربستان، این نسل نه تنها شامل بسیاری از مشاوران، بروکراتها و روشنفکران مصری، سوری و سایر ملل عرب بود که در تاسیس دولت سعودی ایفای نقش کردند، بلکه خود موسس رژیم یعنی عبدالعزیز آل سعود نیز از این نسل بود. عبدالعزیز در اولین مصاحبه خود با روزنامه الدستور چاپ بصره در سال ۱۹۱۳، خود را یک "عرب عثمانی" توصیف میکند که خود را متعهد به انجام هر کاری برای «صیانت از وطن عثمانی در شبه جزیره عربستان» میداند. وی این مصاحبه را برای توجیه بیرون راندن پادگانهای عثمانی از دو واحه استراتژیک در شرق عربستان یعنی الاحصی و القطیف و متقاعد کردن نخبگان حاکم عثمانی در بغداد و استانبول به اینکه اقدامات وی نباید به عنوان اقداماتی جدایی طلبانه قلمداد شود، انجام داد.
این تلقی از عبدالعزیز به عنوان عضوی از آخرین نسل عربهای عثمانی به نحو قابل توجهی با نگاههای آلترناتیو دیگر که در سالهای اخیر مورد استناد قرار گرفته و وی را رهبری وهابی یا یک عنصر امپراطوری بریتانیا توصیف میکند متفاوت است. آلترناتیو اول (رهبر وهابی) وی را از نسل و زمان خود جدا میسازد و عبدالعزیز را به یک گذشته افسانهای وهابی پیوند میزند که اغلب بدون در نظر گرفتن بستر زمانی خود مورد تفسیر و استناد قرار گرفته است. آلترناتیو دوم (عامل بریتانیا) عاملیت شخص عبدالعزیز را رد میکند و سه دهه پویایی سیاسی و رویدادهای تاریخی در شبه جزیره عربستان را که با ایجاد حکومت معاصر سعودی به اوج خود رسید، به یک طرح انگلیسی صرف تقلیل میدهد.
در اوایل قرن بیستم میلادی، واژه "سلفی گری" همچون امروز معادل واژه وهابی گری نبود. در آن دوران، این کلمه به یک جنبش اصلاحگری اسلامی اشاره داشت که به گفته هنری لائوزیر، «به دنبال آشتی دادن اسلام با ایده آلهای اجتماعی، سیاسی و روشنفکری عصر روشنگری بود.» این جنبش در اواخر قرن نوزدهم ظهور و بروز یافت و روشنفکران اصلی آن افرادی، چون جمال الدین افغانی، محمد عبدو و رشید رضا بودند. این جنبش انتقاداتی را بر آن دسته از رفتارها و اعتقادات مسلمانان که تناسبی با جهان مدرن نداشتند، مطرح میکرد.
بعد از جنگ جهانی اول، بسیاری از اعضای جنبش سلفی گری شروع به حمایت از پروژه سعودی کردند، زیرا آن را تنها امید باقی مانده برای یک ایجاد یک دولت مستقل عربی پس از تحمیل نظام قیمومیت بر بسیاری از سرزمینهای عرب پسا عثمانی میدانستند. به عنوان مثال، رشید رضا، اصلاحگرای شناخته شده اسلامی، مجله خود المنار را که در جهان اسلام به شدت صاحب نفوذ بود، به جبههای برای ترویج و مشروعیت بخشی به دولت جدید سعودی بر اساس اصول سلفی گری تبدیل کرد.
سایر سلفیها نیز تصمیم به مهاجرت برای ساخت دولت جدید سعودی گرفتند. یکی از آنها محمد بهجت البیتر، اصلاح طلب سوری بود که نقش برجستهای در امر آموزش در عربستان سعودی ایفا کرد. آنگونه که دیوید کومینز، مورخ غربی مینویسد، سلفیها همچنین نقش مهمی در تفسیر ایدئولوژی وهابی به عنوان بخشی از سلفی گری و جنبش ناسیونالیستی متعهد به پیشرفت در شبه جزیره عربستان ایفا کردند.
آنچه از همه این روایتهای تاریخی برداشت میشود این است که دولت سعودی به عنوان دولتی وهابی که ادامه و دنباله قرارداد خیالی بین خاندان آل سعود و یک خانواده مذهبی باشد، تاسیس نشد. این رژیم به عنوان یک پادشاهی عرب با تاکید جدی بر سلفیت مدرن تاسیس شد. فهم این مسئله از اهمیت روز تاسیس و گسست آن با روایت سیاسی وهابی نمیکاهد، اما توجه ما را به دو نکته جلب میکند: اول اینکه روایت وهابی از از ساخت قدرت توسط موسس عربستان سعودی معاصر مورد استناد قرار نگرفته است. دوم اینکه استفاده از روایت وهابی به عنوان ابزار مشروعیت بخشی یک پدیده جدید است که با به قدرت رسیدن ملک فیصل رواج یافت. تاسیس دولت سعودی نتیجه مستقیم تلاقی نیروهای تاریخی بود که رویکرد سعودی به سیاست و دولت سازی را تغییر داد.